مقدمه
در دهههای اخیر، صنعت ساختمان ایران یکی از بزرگترین حوزههایی بوده که به شدت متکی بر نیروی کار مهاجر، بهویژه کارگران افغانی بوده است. آنها با دستمزد پایینتر، مهارت بالا، و تمایل به انجام سختترین کارها، در لایههای مختلف پروژههای عمرانی حضوری فعال و بیادعا داشتند.
اما امروز با غیبت ناگهانی بخش بزرگی از این نیروی کار، پروژههای ساختمانی در بسیاری از شهرهای ایران با چالشهایی جدی مواجه شدهاند. پرسش اینجاست: این خلأ چگونه به وجود آمد و برای عبور از این بحران، چه باید کرد؟
نگاهی به گذشته: چرا کارگران افغانی اینقدر مهم بودند؟
کارگران افغانی، ستونهای خاموش بسیاری از پروژههای عمرانی ایران بودند. دهها سال است که حضور آنها در نقشهایی مانند آرماتوربندی، قالببندی، گچکاری، کاشیکاری و سیمانکاری جایگاه کلیدی داشته است.
بخش زیادی از کارفرمایان ساختمانی، به دلایل زیر این نیروی کار را ترجیح میدادند:
دستمزد کمتر: بسیاری از کارگران افغانی به دلیل وضعیت مهاجرتی خود، حاضر بودند با حقوق روزانهای کمتر از حداقل حقوق مصوب کار کنند. این موضوع باعث کاهش هزینه تمامشده پروژه برای کارفرما میشد.
مهارت بالا: برخلاف تصور عمومی، بسیاری از این کارگران دارای سالها تجربه و مهارت عملی قابل توجه بودند؛ مهارتی که در پروژههای مختلف از آن بهره گرفته میشد.
تساهل در شرایط کار: سختی کار، ساعات طولانی، نبود بیمه و عدم قطعیت شغلی چیزی نبود که آنها را از ادامه کار بازدارد. همین ویژگی باعث میشد بسیاری از پروژهها روی آنها حساب ویژهای باز کنند.
به عبارت ساده، آنها نیرویی بودند که کارفرما میتوانست بهسادگی رویشان حساب کند؛ هم از نظر مهارت، هم دستمزد، و هم تداوم در پروژه.
شرایط کاری و زیستی آنها: نیرویی پنهان اما حیاتی
با وجود نقش حیاتیشان، کارگران افغانی اغلب در سایه قرار داشتند. بسیاری بدون بیمه، قرارداد مکتوب یا هرگونه حمایت قانونی کار میکردند. زندگی آنها معمولاً در همان کارگاهها یا اتاقکهای موقت کنار پروژهها سپری میشد؛ با حداقل امکانات بهداشتی و ایمنی.
ایمنی کار هم مسئلهای بود که در اغلب موارد نادیده گرفته میشد. سقوط از ارتفاع، آسیبدیدگی با ابزارآلات سنگین، و مشکلات تنفسی ناشی از مصالح ساختمانی از جمله خطرات رایج شغلی بود که اغلب بدون رسیدگی باقی میماند.
اما با تمام این شرایط، آنها در کار ماندند. شاید به این دلیل که انتخابی نداشتند، یا شاید به این دلیل که حتی با وجود مشکلات، حضور در پروژهها برایشان راهی برای بقا بود.
غیبت ناگهانی کارگران افغانی: چه اتفاقی افتاد؟
در ماههای اخیر، بسیاری از پروژههای ساختمانی ایران بهطور ناگهانی با کمبود شدید نیروی کار مواجه شدهاند. دلیل اصلی این اتفاق، کاهش گسترده حضور کارگران افغانی به دلایل قانونی، سیاسی یا اجتماعی است. در برخی موارد این خروج داوطلبانه بوده و در برخی دیگر اجباری.
اگرچه منابع رسمی آمار دقیقی اعلام نکردهاند، اما گزارشهای میدانی از شهرهایی مانند تهران، مشهد، کرج، قم و اصفهان نشان میدهد که تعداد زیادی از پروژهها یا متوقف شدهاند، یا با چندین هفته تأخیر در برنامه زمانبندی پیش میروند.
کارفرمایی که دیروز تیم ۶-۷ نفره افغان خود را سر پروژه داشت، امروز با نیروی نصفهنیمهای از کارگران بومی یا بیتجربه، ناچار به ادامه کار است. این غیبت، سکوتی نگرانکننده را در کارگاهها حاکم کرده است.
تبعات و آثار بر صنعت ساختمان
خروج ناگهانی این نیروی پرشمار از پروژهها، نتایج متعددی را برای صنعت ساختمان رقم زده است:
۱. توقف پروژهها
در برخی موارد، نبود نیروی متخصص باعث شده تا کارفرما چارهای جز توقف پروژه نداشته باشد. کارهایی مانند بتنریزی، قالببندی یا نازککاری که تخصص میطلبد، بدون نیروی مناسب قابل انجام نیست.
۲. افزایش هزینهها
با کمبود نیروی کار، تقاضا برای کارگران باقیمانده افزایش یافته و دستمزدها رشد چشمگیری داشته است. در برخی مناطق، هزینههای اجرایی پروژهها تا ۳۰ درصد بیشتر از برآوردهای قبلی شدهاند.
۳. کاهش کیفیت اجرا
کارفرمایان ناچار شدهاند از نیروی کار با تجربه کمتر یا بدون تخصص استفاده کنند که این موضوع کیفیت اجرای پروژه را پایین آورده. نتیجه این است که در بلندمدت، بهرهبرداران پروژهها نیز متضرر خواهند شد.
۴. افزایش زمان تحویل پروژه
پروژههایی که قرار بود در ۳ یا ۴ ماه به بهرهبرداری برسند، حالا با تأخیرهای گاه چندماهه مواجهاند. این موضوع بهویژه در پروژههای مشارکتی یا پیشفروش، مشکلات مالی و حقوقی زیادی ایجاد کرده است.
راهکارهایی برای عبور از بحران؛ چه باید کرد؟
با خروج بخش بزرگی از نیروی کار افغانی، طبیعیست که بخش ساختوساز ایران دچار اختلال شود. اما ماندن در وضعیت تعلیق راهحل نیست. کارفرمایان برای حفظ پایداری پروژهها باید با نگاهی واقعگرایانه و عملگرایانه به سراغ راهکارهای جایگزین بروند. در ادامه، چند پیشنهاد عملی و قابلاجرا برای شرایط موجود ارائه میشود:
۱. آموزش و ارتقاء نیروی کار ایرانی
بسیاری از جوانان ایرانی از مشاغل ساختمانی فاصله گرفتهاند؛ نه به دلیل نبود علاقه، بلکه بیشتر به خاطر نبود آموزش و انگیزه. کارفرماها میتوانند:
- با همکاری مراکز فنیوحرفهای یا کارگاههای کوچک محلی، نیروی مبتدی را جذب و آموزش دهند.
- برای کارگران جدید، در ابتدای ورود، حقوق کمتر همراه با آموزش هدفمند در نظر بگیرند و به تدریج دستمزد را افزایش دهند.
- از نیروهای باتجربه (که قبلاً با کارگران افغانی کار کردهاند) برای منتورینگ کارگران جدید استفاده کنند.
آموزش کوتاهمدت، حتی در حد چند هفته، میتواند مهارتهای ابتدایی لازم را ایجاد کند و از فشار کمبود نیرو بکاهد.
۲. استفاده از نیروی کار بومی در مناطق روستایی و کوچکتر
در اطراف بسیاری از پروژههای شهری، مناطقی وجود دارند که جوانان جویای کارند اما اطلاعی از فرصتهای شغلی ندارند. پیشنهاد میشود:
- کارفرماها از طریق مساجد، شوراهای محلی یا شبکههای اجتماعی محلی، آگهی جذب نیرو منتشر کنند.
- با فراهم کردن اقامت ساده در محل پروژه (مانند کانکس یا خوابگاه کارگری)، این افراد را به حضور در پروژهها تشویق کنند.
این کار هم اشتغال محلی ایجاد میکند و هم بخشی از نیاز پروژهها را پاسخ میدهد.
۳. ارتقاء شرایط کار برای جذب نیروی جدید
واقعیت این است که بسیاری از کارگران ایرانی به دلیل شرایط سخت و غیراستاندارد محیط کار علاقهای به ورود به پروژههای ساختمانی ندارند. در این شرایط، پیشنهاد میشود:
- ایمنی کارگاهها بهبود یابد (کلاه ایمنی، دستکش، نوارهای هشدار، آموزش ابتدایی ایمنی)
- ساعات کاری منعطفتر و منصفانهتر تنظیم شود.
- در پروژههایی با اقامت شبانه، امکانات بهداشتی، غذای مناسب و استراحتگاه تمیز در نظر گرفته شود.
ایجاد انگیزه، همیشه با افزایش دستمزد اتفاق نمیافتد. گاهی با تغییر شرایط محیط کار، نیروی کار وفادار و ماندگار جذب خواهد شد.
۴. ارتقاء سیستم قراردادی و شفافیت مالی
بسیاری از کارگران، چه ایرانی و چه مهاجر، به دلیل عدم شفافیت در حقوق، بیمه یا قرارداد از ادامه همکاری دلسرد میشوند. برای حفظ نیروی کار:
- قراردادهای ساده و روشن (حتی دستنویس) تنظیم شود.
- وعده پرداختها دقیق و قابل اتکا باشد.
- در صورت امکان، بخشی از نیروی کار به صورت تیمهای منسجم و پیمانکاران خُرد جذب شود تا نظم کاری بهتری برقرار باشد.
این کار ضمن جلب اعتماد، به نظم اجرایی پروژه هم کمک خواهد کرد.
۵. استفاده هدفمند از نیروی مهاجر قانونی (در صورت امکان)
در صورتی که سیاستهای مهاجرتی اجازه دهد، میتوان از طریق کانالهای رسمی یا طرحهای دولتی، بخشی از نیروی کار مهاجر را دوباره جذب کرد.
اگرچه این راهکار ممکن است در کوتاهمدت عملی نباشد، اما در بلندمدت، تشکیل تعاونیهای قانونی از نیروی مهاجر ماهر و ثبت آنها در سامانههای نظارتی، میتواند برای دولت، کارفرما و خود کارگران مفید باشد.
بهرهگیری از تکنولوژی و مکانیزهسازی جزئی
در بخشهایی از پروژه، میتوان از ابزارهای ساده مکانیزه (مانند بالابرهای برقی، ملاتپاش، یا دستگاههای برش دقیق) استفاده کرد تا:
- نیاز به نیروی انسانی کاهش یابد
- کار با دقت بالاتری انجام شود
- سرعت اجرا در شرایط کمبود نیرو حفظ شود
هرچند استفاده از فناوریهای پیشرفته ممکن است هزینهبر باشد، اما در پروژههای متوسط و بزرگ، بازگشت سرمایه این تجهیزات بهصرفه خواهد بود.
نتیجهگیری: راهی جز تطبیق نیست
صنعت ساختمان ایران، سالها روی شانههای خاموش و بیادعای کارگران افغانی پیش رفته است. با خروج این نیروی پرشمار، طبیعیست که پروژهها دچار اخلال شوند. اما نقطه پایان این بحران، ماندن در رکود و بلاتکلیفی نیست.
راه نجات، تطبیق هوشمندانه با شرایط جدید است.
کارفرمایان میتوانند با ترکیبی از آموزش نیروی کار داخلی، بهبود شرایط کار، جذب هدفمند نیروی جدید، و استفاده از فناوری، پروژههای خود را به مسیر بازگردانند.
آینده ساختوساز ایران در گروِ نگاه بلندمدت، عملگرایانه و انعطافپذیر است. شاید دیگر نتوان به ارزانترین نیروی کار اتکا کرد، اما میتوان با هوشمندترین شیوه مدیریت منابع انسانی، بحران امروز را به فرصتی برای اصلاح تبدیل کرد.